Перевод: с русского на персидский

с персидского на русский

(file

  • 1 вереница

    ............................................................
    1. file
    (v.) سوهان، آهن سای، سوهان زدن، سائیدن، (مج.) پرداخت کردن، پرونده، دسته کاغذهای مرتب، (م.م.) صورت، فهرست، قطار، صف، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، ضبط کردن، در صف راه رفتن، رژه رفتن، بایگانی کردن
    ............................................................
    (past: strung ; past participle: strung
    (vt. & vi. & n.) زه، زهی، نخ، ریسمان، رشته، سیم، ردیف، سلسله، قطار، نخ کردن (باسوزن و غیره)، زه انداختن به، کشیدن
    (adj. & vt. & vi. & n.) ریش ریش، نخ مانند، ریشه ای، چسبناک، دراز، به نخ کشیدن (مثل دانه های تسبیح)، بصف کردن، زه دار کردن، رشته کردن

    Русско-персидский словарь > вереница

  • 2 вертикаль

    ............................................................
    ............................................................
    2. file
    (v.) سوهان، آهن سای، سوهان زدن، سائیدن، (مج.) پرداخت کردن، پرونده، دسته کاغذهای مرتب، (م.م.) صورت، فهرست، قطار، صف، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، ضبط کردن، در صف راه رفتن، رژه رفتن، بایگانی کردن

    Русско-персидский словарь > вертикаль

  • 3 гуськом

    in single file

    Русско-персидский словарь > гуськом

  • 4 дело

    ............................................................
    (pl. & n.) کار، امر، کاروبار، عشقبازی (با جمع هم میاید)
    ............................................................
    2. work
    (pl. & vt. & vi. & n.) کار، کار کردن، عملی شدن، شغل، وظیفه، زیست، عمل، عملکرد، نوشتجات، آثار ادبی یا هنری، (درجمع) کارخانه، استحکامات، موثر واقع شدن، عمل کردن
    ............................................................
    تجارت، کار و کسب، سوداگری، حرفه، دادوستد، کاسبی، بنگاه، موضوع
    ............................................................
    (vi. & n.) ماده، جسم، ذات، ماهیت، جوهر، موضوع، امر، مطلب، چیز، اهمیت، مهم بودن، اهمیت داشتن
    ............................................................
    ............................................................
    ............................................................
    7. deed
    (vt. & vi. & n.) کردار، کار، قباله، سند، با قباله واگذار کردن
    ............................................................
    8. act
    (n.) کنش، فعل، کردار، عمل، کار، حقیقت، امر مسلم، فرمان قانون، تصویب نامه، اعلامیه، (حق.) سند، پیمان، رساله، سرگذشت، پردهء نمایش (مثل پردهء اول)
    (vt. & vi.) کنش کردن، کار کردن، عمل کردن، جان دادن، روح دادن، برانگیختن، رفتار کردن، اثر کردن، بازی کردن، نمایش دادن
    ............................................................
    (n.) کنش، کردار، کار، عمل، فعل، اقدام، رفتار، جدیت، جنبش، حرکت، جریان، اشاره، تاثیر، اثر جنگ، نبرد، پیکار، اشغال نیروهای جنگی، گزارش، وضع، طرز عمل، (حق.) اقامهء دعوا، جریان حقوقی، تعقیب، بازی، تمرین، سهم، سهام شرکت
    ............................................................
    (n.) علم، دانش، (جمع) علوم، علوم
    ............................................................
    11. cause
    (vt. & vi. & n.) سبب، علت، موجب، انگیزه، هدف، (حق.) مرافعه، موضوع منازع فیه، نهضت، جنبش، سبب شدن، واداشتن، ایجاد کردن (غالبا بامصدر)
    ............................................................
    12. case
    مورد، غلاف
    (n.) سرگذشت، صندوق، جعبه، جلد، پوسته، قالب، قاب، جا، حالت، وضعیت، موقعیت، اتفاق، دعوی، مرافعه، قضیه
    (vt.) در صندوق یاجعبه گذاشتن، جلد کردن، پوشاندن
    ............................................................
    13. file
    (v.) سوهان، آهن سای، سوهان زدن، سائیدن، (مج.) پرداخت کردن، پرونده، دسته کاغذهای مرتب، (م.م.) صورت، فهرست، قطار، صف، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، ضبط کردن، در صف راه رفتن، رژه رفتن، بایگانی کردن

    Русско-персидский словарь > дело

  • 5 досье

    ............................................................
    (n.) پرونده، سوابق، دوسیه
    ............................................................
    2. file
    (v.) سوهان، آهن سای، سوهان زدن، سائیدن، (مج.) پرداخت کردن، پرونده، دسته کاغذهای مرتب، (م.م.) صورت، فهرست، قطار، صف، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، ضبط کردن، در صف راه رفتن، رژه رفتن، بایگانی کردن

    Русско-персидский словарь > досье

  • 6 напильник

    مذکر file
    (v.) سوهان، آهن سای، سوهان زدن، سائیدن، (مج.) پرداخت کردن، پرونده، دسته کاغذهای مرتب، (م.م.) صورت، فهرست، قطار، صف، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، ضبط کردن، در صف راه رفتن، رژه رفتن، بایگانی کردن

    Русско-персидский словарь > напильник

  • 7 папка

    ............................................................
    (n.) پوشه، لفاف (در کاغذ)، تاه کن
    ............................................................
    2. file
    (v.) سوهان، آهن سای، سوهان زدن، سائیدن، (مج.) پرداخت کردن، پرونده، دسته کاغذهای مرتب، (م.م.) صورت، فهرست، قطار، صف، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، ضبط کردن، در صف راه رفتن، رژه رفتن، بایگانی کردن
    ............................................................

    Русско-персидский словарь > папка

  • 8 пилка II

    ............................................................
    ............................................................
    2. file
    (v.) سوهان، آهن سای، سوهان زدن، سائیدن، (مج.) پرداخت کردن، پرونده، دسته کاغذهای مرتب، (م.م.) صورت، فهرست، قطار، صف، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، ضبط کردن، در صف راه رفتن، رژه رفتن، بایگانی کردن

    Русско-персидский словарь > пилка II

  • 9 подавать (I) > подать (I)

    ............................................................
    1. give
    (past: gave ; past participle: given
    (v.) واگذار کردن، دادن (به)، بخشیدن، دهش، دادن، پرداخت کردن، اتفاق افتادن، فدا کردن، ارائه دادن، بمعرض نمایش گذاشتن، رساندن، تخصیص دادن، نسبت دادن به، بیان کردن، شرح دادن، افکندن، گریه کردن
    ............................................................
    (vt.) خدمت کردن، خدمت انجام دادن، به کار رفتن، به درد خوردن، (در بازی) توپ را زدن
    ............................................................
    ............................................................
    ............................................................
    5. make
    (past: made ; past participle: made
    (v.) ساختن، بوجود آوردن، درست کردن، تصنیف کردن، خلق کردن، باعث شدن، وادار یا مجبور کردن، تاسیس کردن، گائیدن، ساختمان، ساخت، سرشت، نظیر، شبیه
    ............................................................
    6. file
    (v.) سوهان، آهن سای، سوهان زدن، سائیدن، (مج.) پرداخت کردن، پرونده، دسته کاغذهای مرتب، (م.م.) صورت، فهرست، قطار، صف، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، ضبط کردن، در صف راه رفتن، رژه رفتن، بایگانی کردن
    ............................................................
    7. feed
    (past: fed ; past participle: fed
    (v.) خورد، خوراندن، تغذیه کردن، جلو بردن، خوراک دادن، پروردن، چراندن، خوردن، خوراک، علوفه
    ............................................................
    ............................................................
    ............................................................
    ............................................................

    Русско-персидский словарь > подавать (I) > подать (I)

  • 10 подшивать (I) > подшить (II)

    ............................................................
    1. sew in/on
    ............................................................
    2. sole
    کف پا، تخت کفش، تخت، زیر، قسمت ته هر چیز، شالوده، تنها، یگانه، منحصربفرد، (بکفش) تخت زدن
    ............................................................
    3. hem
    (v.) سبحاف اهم (صدایی که برای صاف کردن سینه درآورند)، سینه صاف کردن، تمجمج کردن، لبه، کناره دار کردن، لبه دار کردن، حاشیه دار کردن، احاطه کردن
    ............................................................
    4. file
    (v.) سوهان، آهن سای، سوهان زدن، سائیدن، (مج.) پرداخت کردن، پرونده، دسته کاغذهای مرتب، (م.م.) صورت، فهرست، قطار، صف، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، ضبط کردن، در صف راه رفتن، رژه رفتن، بایگانی کردن

    Русско-персидский словарь > подшивать (I) > подшить (II)

  • 11 подшивка

    ............................................................
    {border ـ(vt. & n.) سرحد، حاشیه، لبه، کناره، مرز، خط مرزی، لبه گذاشتن (به)، سجاف کردن، حاشیه گذاشتن، مجاور بودن}
    { border: ـ(vt. & n.) سرحد، حاشیه، لبه، کناره، مرز، خط مرزی، لبه گذاشتن (به)، سجاف کردن، حاشیه گذاشتن، مجاور بودن}
    ............................................................
    (n.) لبه، لبه گذاری
    ............................................................
    {sol (n.) خورشید، زر، طلا، الهه خورشید}
    ............................................................
    سوهان کاری، ضبط، بایگانی، سیخ زنی، براده
    ............................................................
    5. file
    (v.) سوهان، آهن سای، سوهان زدن، سائیدن، (مج.) پرداخت کردن، پرونده، دسته کاغذهای مرتب، (م.م.) صورت، فهرست، قطار، صف، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، ضبط کردن، در صف راه رفتن، رژه رفتن، بایگانی کردن

    Русско-персидский словарь > подшивка

  • 12 ряд

    ............................................................
    1. row
    (v.) سطر، ردیف، پارو زدن، راندن، رج، قطار، راسته، صف، ردیف چند خانه، ردیف کردن، قرار دادن، بخط کردن، قیل و قال
    ............................................................
    2. file
    (v.) سوهان، آهن سای، سوهان زدن، سائیدن، (مج.) پرداخت کردن، پرونده، دسته کاغذهای مرتب، (م.م.) صورت، فهرست، قطار، صف، در پرونده گذاشتن، در بایگانی نگاه داشتن، ضبط کردن، در صف راه رفتن، رژه رفتن، بایگانی کردن
    ............................................................
    (n.) سری، رشته، سلسله، ردیف، صف، مجموعه، رده، دنباله
    ............................................................
    (pl. & vi. & n.) عدد، شماره، رقم، نمره، شمردن، نمره دادن به، بالغ شدن بر
    ............................................................
    5. rank
    (v.) رتبه، رتبه بندی کردن، (در مورد جانور) طلب شده، ترتیب، نظم، شکل، سلسله، مقام، صف، ردیف، قطار، رشته، شان، آراستن، منظم کردن، درجه دادن، دسته بندی کردن، انبوه، ترشیده، جلف
    ............................................................

    Русско-персидский словарь > ряд

  • 13 рядовой (-ая, -ое, -ые)

    ............................................................
    (adj.) معمولی، عادی، متداول، پیش پا افتاده
    ............................................................
    ............................................................
    3. row
    (v.) سطر، ردیف، پارو زدن، راندن، رج، قطار، راسته، صف، ردیف چند خانه، ردیف کردن، قرار دادن، بخط کردن، قیل و قال
    ............................................................
    ............................................................
    اختصاصی، خصوصی، محرمانه، مستور، سرباز، (جمع) اعضاء تناسلی، پوشیده، شخصی
    ............................................................
    6. man
    (pl. & vt. & n.) مرد، انسان، شخص، بر، نوکر، مستخدم، اداره کردن، گرداندن (امور)، شوهر، مهره شطرنج، مردی

    Русско-персидский словарь > рядовой (-ая, -ое, -ые)

  • 14 спиливать (I) > спилить (II)

    فعل file down

    Русско-персидский словарь > спиливать (I) > спилить (II)

См. также в других словарях:

  • file — file …   Dictionnaire des rimes

  • filé — filé …   Dictionnaire des rimes

  • file — [ fil ] n. f. • av. 1464; de filer 1 ♦ Suite (de personnes, de choses) dont les éléments sont placés un par un et l un derrière l autre (à la différence du rang). File de gens. ⇒ colonne, procession. « Barca vit avancer un des miliciens, puis une …   Encyclopédie Universelle

  • filé — file [ fil ] n. f. • av. 1464; de filer 1 ♦ Suite (de personnes, de choses) dont les éléments sont placés un par un et l un derrière l autre (à la différence du rang). File de gens. ⇒ colonne, procession. « Barca vit avancer un des miliciens,… …   Encyclopédie Universelle

  • File — Aktuelle Version: 5.01 (30. April 2009) Betriebssystem: Multiplattform Kategorie: Remote Access Lizenz: GPL …   Deutsch Wikipedia

  • file — Aktuelle Version 5.09 (16. September 2011) Betriebssystem Multiplattform Kategorie Remote Access Lizenz BSD Lizenz Deutschsprachig nein …   Deutsch Wikipedia

  • file — 1 vb filed, fil·ing vt 1 a: to submit (a legal document) to the proper office (as the office of a clerk of court) for keeping on file among the records esp. as a procedural step in a legal transaction or proceeding filed a tax return a financing… …   Law dictionary

  • File — (f[imac]l), n. [F. file row (cf. Pr., Sp., Pg., & It. fila), LL. fila, fr. L. filum a thread. Cf. {Enfilade}, {Filament}, {Fillet}.] 1. An orderly succession; a line; a row; as: (a) (Mil.) A row of soldiers ranged one behind another; in… …   The Collaborative International Dictionary of English

  • File — (f[imac]l), n. [AS. fe[ o]l; akin to D. viji, OHG. f[=i]la, f[=i]hala, G. feile, Sw. fil, Dan. fiil, cf. Icel. [thorn][=e]l, Russ. pila, and Skr. pi[,c] to cut out, adorn; perh. akin to E. paint.] 1. A steel instrument, having cutting ridges or… …   The Collaborative International Dictionary of English

  • File 13 — is a euphemism for the trash can. The phrase is especially used in the U.S. military, and is less common outside of the United States. In the United Kingdom, for instance, the expression round file or circular file is more common (in reference to …   Wikipedia

  • File — has several meanings:* Filing cabinet * File (tool) * A nail file * Filing (legal) * Filing (manufacturing process) * File (formation) Military term for a single column of men one in front of the other. See also Rank (formation) * File (chess) *… …   Wikipedia

Поделиться ссылкой на выделенное

Прямая ссылка:
Нажмите правой клавишей мыши и выберите «Копировать ссылку»