-
1 reserve
پس نهاد ، كنار گذاشتن ، پس نهاد كردن ، نگه داشتن ، اختصاص دادن ، اندوختن ،اندوخته ، ذخيره ، احتياط ، يدكي ،(درمورد انسان)تود تودار بودن ، مدارا -
2 reserve fund
وجوه اندوخته‌يا احتياط‌ي -
3 reserve price
اخرين‌بها،بهاي قط‌عي -
4 with reserve
بقيد احتياط -
5 абонировать (I) (нсв и св)
............................................................1. subscribe(vt. & vi.) تصویب کردن، تصدیق کردن، صحه گذاردن، آبونه شدن، متعهد شدن، تقبل کردن........................................................................................................................ -
6 бронировать (I) (нсв и св) II
............................................................1. book(vt. & n.) فصل یا قسمتی از کتاب، مجلد، دفتر، کتاب، درکتاب یادفتر ثبت کردن، رزرو کردن، توقیف کردن............................................................2. reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن -
7 выдержка I
............................................................1. self-control........................................................................................................................3. endurance(n.) تحمل، پایداری............................................................4. reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن............................................................5. restraint(n.) جلوگیری، منع، نگهداری، خودداری............................................................6. exposure(n.) درمعرض گذاری، آشکاری، افشاء، نمایش، ارائه -
8 забронировать (I) (св)
فعل reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن -
9 задел
............................................................1. start(vt. & vi. & n.) شروع، آغاز، آغازیدن، دایر کردن، عازم شدن، شروع کردن، عزیمت کردن، از جا پریدن، رم کردن، مبداء، مقدمه، ابتدا، فرصت، فرجه............................................................2. reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن............................................................3. margin(vt. & n.) حاشیه، تفاوت، کنار، لبه، اندک، حاشیه دار کردن، حد، بودجه احتیاطی، مابه التفاوت............................................................4. surplus(n.) زیادتی، مازاد، زائد، باقی مانده، اضافه، زیادی -
10 заказник
مذکر reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن -
11 запас
............................................................1. reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن............................................................2. stockموجودی، مایه، سهام، به موجودی افزودن(n.) ذخیره، موجودی کالا، کنده، تنه، ته ساقه، قنداق تفنگ، پایه، دسته ریشه، نیا، سرمایه، مواشی، پیوندگیر(adv. & adj. & vt. & vi. & n.) حاضر، موجود، دم دست، درانبار، آماده، انبار کردن، ذخیره کردن............................................................3. stockpile(vt. & n.) انباشته، ذخیره، انباشته کردن، توده کردن............................................................4. hem(v.) سبحاف اهم (صدایی که برای صاف کردن سینه درآورند)، سینه صاف کردن، تمجمج کردن، لبه، کناره دار کردن، لبه دار کردن، حاشیه دار کردن، احاطه کردن -
12 запасник
............................................................1. reservist(n.) سرباز یا افسر ذخیره............................................................2. reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن -
13 запасной (-ая, -ое, -ые)
............................................................1. reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن............................................................2. reservist(n.) سرباز یا افسر ذخیره -
14 заповедник
............................................................1. reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن............................................................2. preserve(pl. & vt. & n.) قرق شکارگاه، شکارگاه، مربا، کنسرو میوه، نگاه داشتن، حفظ کردن، باقی نگهداشتن............................................................3. sanctuary(n.) جایگاه مقدس، حرم مطهر، بستگاه، مخفیگاه، پناهگاه، تحصین، حق بست نشینی -
15 оговорка
............................................................1. clause(n.) شرط، ماده، عهد، بند، جزء، قضیه، جزیی از جمله............................................................2. provision(pl. & vt. & vi. & n.) تهیه، قید، توشه، تدارک، شرط، بند، ماده، قوانین، سورسات رساندن، مقرر داشتن، شرط کردن............................................................3. proviso(n.) شرط، قید، بند، جمله شرطی............................................................4. reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن............................................................5. reservation(vt. & n.) ذخیره، رزرو کردن صندلی یا اتاق در مهمانخانه و غیره، کتمان، تقیه، شرط، قید، استثناء، احتیاط، قطعه زمین اختصاصی (برای سرخ پوستان یامدرسه و غیره)............................................................6. stipulation(n.) قید، قرار، تصریح، شرط ضمن عقد، ماده، قرار داد............................................................ -
16 придерживать (I) > придержать (I)
............................................................1. hold(v.) دست نگاه داشتن، تامل، نگهداشتن، نگاه داشتن، دردست داشتن، گرفتن، جا گرفتن، تصرف کردن، چسبیدن، نگاهداری............................................................2. check(v.) مقابله، مقابله کردن، بررسی، بررسی کردن، جلوگیری کردن از، ممانعت کردن، سرزنش کردن، رسیدگی کردن، تطبیق کردن، نشان گذاردن، چک بانک............................................................3. hold back(v.) مانع، گیر، بند، وقفه، توقف، مانع شدن، اشغال کننده............................................................4. reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن............................................................5. withhold(vt.) دریو داشتن، مضایقه داشتن، خودداری کردن، منع کردن، نگاه داشتنРусско-персидский словарь > придерживать (I) > придержать (I)
-
17 резерв
مذکر reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن -
18 резервировать (I) (нсв и св)
فعل reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن -
19 резервный (-ая, -ое, -ые)
صفت reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن -
20 фонд
............................................................1. fund(pl. & vt. & n.) وجوه، سرمایه، تنخواه، ذخیره وجوه احتیاطی، صندوق، سرمایه ثابت یا همیشگی، پشتوانه، تهیه وجه کردن، سرمایه گذاری کردن............................................................2. stockموجودی، مایه، سهام، به موجودی افزودن(n.) ذخیره، موجودی کالا، کنده، تنه، ته ساقه، قنداق تفنگ، پایه، دسته ریشه، نیا، سرمایه، مواشی، پیوندگیر(adv. & adj. & vt. & vi. & n.) حاضر، موجود، دم دست، درانبار، آماده، انبار کردن، ذخیره کردن............................................................3. reserve(vt. & vi. & n.) پس نهاد، کنار گذاشتن، پس نهاد کردن، نگه داشتن، اختصاص دادن، اندوختن، اندوخته، ذخیره، احتیاط، یدکی، (در مورد انسان) تودار بودن، مدارا، از پیش حفظ کردن، رزرو کردن............................................................4. stocks{ stocky: ـ(adj.) کوتاه، کلفت، چارشانه، خشن، قوی}
- 1
- 2
См. также в других словарях:
réserve — [ rezɛrv ] n. f. • 1342; de réserver I ♦ (Abstrait) Le fait de garder pour l avenir. 1 ♦ Dr. Clause restrictive qu on ajoute afin de ne pas se trouver lié par une obligation. Faire ses réserves : se prémunir contre l interprétation qui pourrait… … Encyclopédie Universelle
réservé — réserve [ rezɛrv ] n. f. • 1342; de réserver I ♦ (Abstrait) Le fait de garder pour l avenir. 1 ♦ Dr. Clause restrictive qu on ajoute afin de ne pas se trouver lié par une obligation. Faire ses réserves : se prémunir contre l interprétation qui… … Encyclopédie Universelle
Reserve militaire — Réserve militaire La réserve militaire est constituée de civils (appelés réservistes) susceptibles de remplir des fonctions militaires pour renforcer les forces armées. Ce peut être en temps de paix ou en renfort dans une situation de conflit ou… … Wikipédia en Français
Reserve naturelle des sagnes de La Godivelle — Réserve naturelle des sagnes de La Godivelle Réserve naturelle nationale des sagnes de La Godivelle Catégorie IV de la CMAP (Aire de gestion des habitats/espèces) … Wikipédia en Français
Réserve (militaire) — Réserve militaire La réserve militaire est constituée de civils (appelés réservistes) susceptibles de remplir des fonctions militaires pour renforcer les forces armées. Ce peut être en temps de paix ou en renfort dans une situation de conflit ou… … Wikipédia en Français
Réserve citoyenne — Réserve militaire La réserve militaire est constituée de civils (appelés réservistes) susceptibles de remplir des fonctions militaires pour renforcer les forces armées. Ce peut être en temps de paix ou en renfort dans une situation de conflit ou… … Wikipédia en Français
Réserve naturelle des sagnes de La Godivelle — Réserve naturelle nationale des sagnes de La Godivelle La Godivelle et ses deux lacs : à gauche, le Lac d en Haut, à droite le Lac d en Bas bordé par la tourbière, classée en 1975 réserve naturelle nationale Catégorie UICN IV (aire de… … Wikipédia en Français
Réserve naturelle des sagnes de la godivelle — Réserve naturelle nationale des sagnes de La Godivelle Catégorie IV de la CMAP (Aire de gestion des habitats/espèces) … Wikipédia en Français
Réserve naturelle nationale — Cet article liste fait partie d une série d articles sur la protection de la nature. Il liste les réserves naturelles nationales de France, en les classant par région (et au sein de chaque région, par département). Parallèlement, et de la même… … Wikipédia en Français
Réserve opérationnelle — Réserve militaire La réserve militaire est constituée de civils (appelés réservistes) susceptibles de remplir des fonctions militaires pour renforcer les forces armées. Ce peut être en temps de paix ou en renfort dans une situation de conflit ou… … Wikipédia en Français
Reserve Good Conduct Medal — Awarded by U.S. Army, U.S. Navy, U.S. Air Force, U.S. Marine Corps, U.S. Coast Guard … Wikipedia
