-
1 так I
............................................................1. like this/that........................................................................................................................3. thus(adv.) بدین گونه، بدینسان، از این قرار، اینطور، چنین، مثلا، بدین معنی که، پس، بنابر این............................................................4. like that............................................................5. just(joust=)(adj. & n.) عادل، دادگر، منصف، با انصاف، بی طرف، منصفانه، مقتضی، بجا، مستحق(adv.) (د.گ.) فقط، درست، تنها، عینا، الساعه، اندکی پیش، درهمان دم............................................................6. so(adv.) چنین، اینقدر، اینطور، همچو، چنان، بقدری، آنقدر، چندان، همینطور، همچنان، همینقدر، پس، بنابر این، از آنرو، خیلی، باین زیادی............................................................7. then(conj. & adv. & adj. & n.) سپس، پس (از آن)، بعد، آنگاه، درآن هنگام، در آنوقت، آنوقتی، متعلق به آن زمان............................................................8. nothing(adv. & pl. & n.) هیچ، نیستی، صفر، بی ارزش، ابدا............................................................9. well(vt. & vi. & n.) چشمه، جوهردان، دوات، ببالا فوران کردن، روآمدن آب و مایع، درسطح آمدن و جاری شدن(adv. & adj.) خوب، تندرست، سالم، راحت، بسیار خوب، به چشم، تماما، تمام و کمال، بدون اشکال، اوه، خیلی خوب............................................................10. now(conj. & adv. & n.) حالا، اکنون، فعلا، در این لحظه، هان، اینک............................................................11. but(conj. & adv.) ولی، اما، لیکن، جز، مگر، باستثنای، فقط، نه تنها، به طور محض، بی، بدون -
2 по I
............................................................1. on(adv.) وصل، روشن، برقرار، روی، در روی، بر روی، بر، بالای، در باره، راجع به، در مسیر، عمده، به اعتبار، به، بعلت، بطرف، در بر، برتن، به پیش، به جلو، همواره، بخرج............................................................2. over(adv. & adj. & n.) بالای، روی، بالای سر، بر فراز، آن طرف، در سرتاسر، دربالا، بسوی دیگر، متجاوز از، بالایی، رویی، بیرونی، شفا یافتن، پایان یافتن، به انتها رسیدن، پیشوندی به معنی زیادو زیاده و بیش............................................................3. through(thru=)(adv. & adj.) از میان، از وسط، از توی، بخاطر، از آغاز تا انتها، کاملا، تمام شده، تمام، از طریق، بواسطه، در ظرف، سرتاسر............................................................4. about(adv.) درباره، گرداگرد، پیرامون، دور تا دور، در اطراف، نزدیک، قریب، در حدود، در باب، راجع به، در شرف، در صدد، با، نزد، در، بهر سو، تقریبا، بالاتر، (نظ.) فرمان عقب گرد............................................................5. along(adv.) همراه، جلو، پیش، در امتداد خط، موازی با طول............................................................6. downپائین، از کارافتاده، پر درآوردن جوجه پرندگان، پرهای ریزی که برای متکا به کار می رود، کرک، کرک صورت پائین، سوی پائین، بطرف پائین، زیر، بزیر، دلتنگ، غمگین، پیش قسط........................................................................................................................8. by(adv.) بدست، بتوسط، با، به وسیله، از، بواسطه، پهلوی، نزدیک، کنار، از نزدیک، از پهلوی، از کنار، درکنار، از پهلو، محل سکنی، فرعی، درجه دوم............................................................9. according toبر طبق، مطابق، بقول، به عقیدهء............................................................10. due toبعلت، بسبب............................................................11. owing toبعلت، زیرا............................................................12. in( prep.) در، توی، اندر، لای، درظرف، هنگام، به، بر، با، بالای، روی، از، باب روز(adj.) درونی، شامل، نزدیک، دم دست، داخلی(adv.) رسیده، آمده، درتوی، بطرف، نزدیک ساحل، با امتیاز، با مصونیت(vt.) درمیان گذاشتن، جمع کردن(n.) شاغلین، زاویه(pref): پیشوند به معنی " در داخل " و " به سوی " و " نه "............................................................13. for(conj.) برای، بجهت، بواسطه، بجای، از طرف، به بهای، درمدت، بقدر، در برابر، درمقابل، برله، به طرفداری از، مربوط به، مال، برای این که، زیرا که، چونکه -
3 при
............................................................1. atبسوی، بطرف، به، در، پهلوی، نزدیک، دم، بنابر، در نتیجه، بر حسب، از قرار، بقرار، سرتاسر، مشغول............................................................2. near(adv. & adj. & vivt.) نزدیک، تقریبا، قریب، صمیمی، نزدیک شدن............................................................3. by(adv.) بدست، بتوسط، با، به وسیله، از، بواسطه، پهلوی، نزدیک، کنار، از نزدیک، از پهلوی، از کنار، درکنار، از پهلو، محل سکنی، فرعی، درجه دوم............................................................4. attached to........................................................................................................................6. before(conj. & adv.) پیش از، قبل از، پیش، جلو، پیش روی، درحضور، قبل، پیشتر، پیش آنکه............................................................7. in front of............................................................8. duringدرمدت، هنگام، درجریان، در طی........................................................................................................................10. under(adv. & adj.) زیر، درزیر، تحت، پائین تراز، کمتر از، تحت تسلط، مخفی در زیر، کسری دار، کسر، زیرین............................................................11. withبا، به وسیله، مخالف، بعوض، در ازاء، برخلاف، بطرف، درجهت............................................................12. on(adv.) وصل، روشن، برقرار، روی، در روی، بر روی، بر، بالای، در باره، راجع به، در مسیر، عمده، به اعتبار، به، بعلت، بطرف، در بر، برتن، به پیش، به جلو، همواره، بخرج............................................................13. when(adv. & n.) کی، چه وقت، وقتی که، موقعی که، در موقع............................................................14. for(conj.) برای، بجهت، بواسطه، بجای، از طرف، به بهای، درمدت، بقدر، در برابر، درمقابل، برله، به طرفداری از، مربوط به، مال، برای این که، زیرا که، چونکه -
4 за I
............................................................1. beyond(adv. & n.) آن سوی، آن طرف ماوراء، دورتر، برتر از........................................................................................................................3. across(adv.) سرتاسر، از این سو به آن سو، در میان، از عرض، از میان، از وسط، از این طرف به آن طرف............................................................4. over(adv. & adj. & n.) بالای، روی، بالای سر، بر فراز، آن طرف، در سرتاسر، دربالا، بسوی دیگر، متجاوز از، بالایی، رویی، بیرونی، شفا یافتن، پایان یافتن، به انتها رسیدن، پیشوندی به معنی زیادو زیاده و بیش............................................................5. behind(adv. & n.) عقب، پشت سر، باقی کار، باقی دار، عقب مانده، دارای پس افت، عقب تراز، بعد از، دیرتر از، پشتیبان، اتکاء، کپل، نشیمن گاه............................................................6. atبسوی، بطرف، به، در، پهلوی، نزدیک، دم، بنابر، در نتیجه، بر حسب، از قرار، بقرار، سرتاسر، مشغول............................................................7. toبسوی، سوی، بطرف، روبطرف، پیش، نزد، تا نسبت به، در، دربرابر، برحسب، مطابق، بنا بر، علامت مصدر انگلیسی است............................................................8. for(conj.) برای، بجهت، بواسطه، بجای، از طرف، به بهای، درمدت، بقدر، در برابر، درمقابل، برله، به طرفداری از، مربوط به، مال، برای این که، زیرا که، چونکه........................................................................................................................10. at a distance of............................................................11. duringدرمدت، هنگام، درجریان، در طی............................................................12. in( prep.) در، توی، اندر، لای، درظرف، هنگام، به، بر، با، بالای، روی، از، باب روز(adj.) درونی، شامل، نزدیک، دم دست، داخلی(adv.) رسیده، آمده، درتوی، بطرف، نزدیک ساحل، با امتیاز، با مصونیت(vt.) درمیان گذاشتن، جمع کردن(n.) شاغلین، زاویه(pref): پیشوند به معنی " در داخل " و " به سوی " و " نه " -
5 куда
............................................................1. where(adv.) کجا، هر کجا، در کجا، در کدام محل، درچه موقعیتی، در کدام قسمت، از کجا، از چه منبعی، اینجا، درجایی که............................................................2. whither(adv.) بکجا، کجا، جائیکه، به کدام نقطه، به کدام درجه............................................................3. somewhere(somewheres=)(adv.) یک جایی، در یک محلی، درمکانی............................................................4. much(adv. & adj. & n.) زیاد، بسیار، خیلی بزرگ، کاملا رشد کرده، عالی، عالی مقام، تقریبا، به فراوانی دور، بسی............................................................5. far(adv. & adj. & n.) دور از (با off یا out یا away)، بسیار، بمراتب، زیاد، خیلی، دور دست، بعید، بعلاوه -
6 прямо
............................................................1. straight(adv. & adj. & n.) راست، مستقیم، مستقیما، درست، رک، صریح، بی پرده، راحت، مرتب، عمودی، افقی، به طور سرراست............................................................2. plainly(adv.) ساده، به طور ساده، به طور واضح، پوست کنده، صریحا، رک............................................................3. bluntly............................................................4. frankly(adv.) رک و پوست کنده، صراحتا، جوانمردانه............................................................5. realراستین، حقیقی، واقعی، موجود، غیر مصنوعی، طبیعی، اصل، بی خدشه، صمیمی............................................................6. really(adv.) واقعا، راستی............................................................7. right(v.) مستقیم، راست، درست، صحیح، واقعی، بجا، حق، عمودی، قائمه، درستکار، در سمت راست، درست کردن، اصلاح کردن، دفع ستم کردن از، درست شدن، قائم نگاه داشتن، قائم، ذیحق............................................................8. directly(adv.) مستقیما، سر راست، یکراست، بی درنگ -
7 через
............................................................1. across(adv.) سرتاسر، از این سو به آن سو، در میان، از عرض، از میان، از وسط، از این طرف به آن طرف............................................................2. over(adv. & adj. & n.) بالای، روی، بالای سر، بر فراز، آن طرف، در سرتاسر، دربالا، بسوی دیگر، متجاوز از، بالایی، رویی، بیرونی، شفا یافتن، پایان یافتن، به انتها رسیدن، پیشوندی به معنی زیادو زیاده و بیش............................................................3. through(thru=)(adv. & adj.) از میان، از وسط، از توی، بخاطر، از آغاز تا انتها، کاملا، تمام شده، تمام، از طریق، بواسطه، در ظرف، سرتاسر............................................................4. by way of............................................................5. via(م.م.) از راه، از طریق، میان راه، توسط، بوسیله............................................................6. withبا، به وسیله، مخالف، بعوض، در ازاء، برخلاف، بطرف، درجهت............................................................7. every other............................................................8. every(adj.) هر، همه، هر کس، هر که، هر کسی........................................................................................................................10. in( prep.) در، توی، اندر، لای، درظرف، هنگام، به، بر، با، بالای، روی، از، باب روز(adj.) درونی، شامل، نزدیک، دم دست، داخلی(adv.) رسیده، آمده، درتوی، بطرف، نزدیک ساحل، با امتیاز، با مصونیت(vt.) درمیان گذاشتن، جمع کردن(n.) شاغلین، زاویه(pref): پیشوند به معنی " در داخل " و " به سوی " و " نه "............................................................11. later(adv. & adj.) آخر، آخری، دومی، عقب تر، اخیرالذکر -
8 дальнейший (-ая, -ее, -ие)
............................................................1. further(adv. & adj. & vt.) بیشتر، دیگر، مجدد، اضافی، زائد، بعلاوه، بعدی، دوتر، جلوتر، پیش بردن، جلو بردن، ادامه دادن، پیشرفت کردن، کمک کردن به............................................................2. subsequent(adj.) پس آیند، بعدی، بعد، پسین، لاحق، مابعد، دیرتر، متعاقب........................................................................................................................4. subsequently(adv.) سپس، متعاقبا........................................................................................................................6. hereafter(adv. & n.) از این پس، از این ببعد، آخرت............................................................7. below(adv.) درزیر، پائین، مادون -
9 довольно
............................................................1. contentedly........................................................................................................................3. enough(adv. & adj. & n.) کافی، بس، به اندازهء کافی، نسبتا، آنقدر، به قدر کفایت، به اندازه، بسنده............................................................4. we're fed up............................................................5. it is enough............................................................6. enough!............................................................7. enough !............................................................8. that'll do!............................................................9. rather(adv.) سریع تر، بلکه، بیشتر، تا یک اندازه، نسبتا، با میل بیشتری، ترجیحا............................................................10. fairly(adv.) منصفانه، بی طرفانه، به طور میانه، بموقع، به طور روشن، خوب............................................................11. quite(adv.) کاملا، بکلی، تماما، سراسر، واقعا -
10 как
............................................................1. how(adv.) چگونه، از چه طریق، چطور، به چه سبب، چگونگی، راه، روش، متد، کیفیت، چنانکه............................................................2. what!............................................................3. asچنانکه، به طوری که، همچنانکه، هنگامی که، چون، نظر به این که، در نتیجه، به همان اندازه، به عنوان مثال، مانند............................................................4. when(adv. & n.) کی، چه وقت، وقتی که، موقعی که، در موقع............................................................5. every time............................................................6. since(conj. & adv.) بعد از، پس از، از وقتی که، چون که، نظر به این که، از این رو، چون، از آنجایی که............................................................7. but(conj. & adv.) ولی، اما، لیکن، جز، مگر، باستثنای، فقط، نه تنها، به طور محض، بی، بدون............................................................8. except(vt. & vi.) مستثنی کردن، مشمول نکردن، اعتراض کردن(prep. & conj.) جز، بجز، مگر، باستثنای، غیر از، سوای............................................................9. 1) as if............................................................10. as though(as if=)مثل این که............................................................ -
11 под I
............................................................1. under(adv. & adj.) زیر، درزیر، تحت، پائین تراز، کمتر از، تحت تسلط، مخفی در زیر، کسری دار، کسر، زیرین............................................................2. underneath(adv.) در زیر، از زیر، زیرین، پائینی، پائین............................................................3. near(adv. & adj. & vivt.) نزدیک، تقریبا، قریب، صمیمی، نزدیک شدن............................................................4. close to............................................................5. for(conj.) برای، بجهت، بواسطه، بجای، از طرف، به بهای، درمدت، بقدر، در برابر، درمقابل، برله، به طرفداری از، مربوط به، مال، برای این که، زیرا که، چونکه............................................................6. asچنانکه، به طوری که، همچنانکه، هنگامی که، چون، نظر به این که، در نتیجه، به همان اندازه، به عنوان مثال، مانند............................................................7. towardsسوی، بسوی، بطرف، نسبت به، درباره، نزدیک، مقارن، درراه، برای............................................................8. close on........................................................................................................................10. in imitation of............................................................11. on(adv.) وصل، روشن، برقرار، روی، در روی، بر روی، بر، بالای، در باره، راجع به، در مسیر، عمده، به اعتبار، به، بعلت، بطرف، در بر، برتن، به پیش، به جلو، همواره، بخرج............................................................12. withبا، به وسیله، مخالف، بعوض، در ازاء، برخلاف، بطرف، درجهت............................................................13. toبسوی، سوی، بطرف، روبطرف، پیش، نزد، تا نسبت به، در، دربرابر، برحسب، مطابق، بنا بر، علامت مصدر انگلیسی است -
12 подо I
............................................................1. under(adv. & adj.) زیر، درزیر، تحت، پائین تراز، کمتر از، تحت تسلط، مخفی در زیر، کسری دار، کسر، زیرین............................................................2. underneath(adv.) در زیر، از زیر، زیرین، پائینی، پائین............................................................3. near(adv. & adj. & vivt.) نزدیک، تقریبا، قریب، صمیمی، نزدیک شدن............................................................4. close to............................................................5. for(conj.) برای، بجهت، بواسطه، بجای، از طرف، به بهای، درمدت، بقدر، در برابر، درمقابل، برله، به طرفداری از، مربوط به، مال، برای این که، زیرا که، چونکه............................................................6. asچنانکه، به طوری که، همچنانکه، هنگامی که، چون، نظر به این که، در نتیجه، به همان اندازه، به عنوان مثال، مانند............................................................7. towardsسوی، بسوی، بطرف، نسبت به، درباره، نزدیک، مقارن، درراه، برای............................................................8. close on........................................................................................................................10. in imitation of............................................................11. on(adv.) وصل، روشن، برقرار، روی، در روی، بر روی، بر، بالای، در باره، راجع به، در مسیر، عمده، به اعتبار، به، بعلت، بطرف، در بر، برتن، به پیش، به جلو، همواره، بخرج............................................................12. withبا، به وسیله، مخالف، بعوض، در ازاء، برخلاف، بطرف، درجهت............................................................13. toبسوی، سوی، بطرف، روبطرف، پیش، نزد، تا نسبت به، در، دربرابر، برحسب، مطابق، بنا بر، علامت مصدر انگلیسی است -
13 понизу
............................................................1. low(moo=)(vt. & vi. & n.) صدای گاو، مع مع کردن(adv. & adj. & n.) پست، کوتاه، دون، فرومایه، پائین، آهسته، پست و مبتذل، سربزیر، فروتن، افتاده، کم، اندک، خفیف، مشتعل شدن، زبانه کشیدن............................................................2. below(adv.) درزیر، پائین، مادون............................................................3. beneath(adv.) زیر، پائین، در زیر، از زیر، پائین تر از، روی خاک، کوچکتر، پست تر، زیرین، پائینی، پائین تر، تحتانی، تحت نفوذ، تحت فشار............................................................4. underneath(adv.) در زیر، از زیر، زیرین، پائینی، پائین -
14 после
............................................................1. afterwards(adv.) پس ازآن، بعد از آن، سپس، بعدا............................................................2. later(adv. & adj.) آخر، آخری، دومی، عقب تر، اخیرالذکر............................................................3. after(conj. & adv. & adj.) پس از، بعد از، در عقب، پشت سر، درپی، در جستجوی، در صدد، مطابق، بتقلید، به یادبود............................................................4. since(conj. & adv.) بعد از، پس از، از وقتی که، چون که، نظر به این که، از این رو، چون، از آنجایی که -
15 тихий (-ая, -ое, -ие)
............................................................1. soft(adv. & adj.) نرم، لطیف، ملایم، مهربان، نازک، عسلی، نیم بند، سبک، شیرین، گوارا، (در مورد هوا) لطیف............................................................2. low(moo=)(vt. & vi. & n.) صدای گاو، مع مع کردن(adv. & adj. & n.) پست، کوتاه، دون، فرومایه، پائین، آهسته، پست و مبتذل، سربزیر، فروتن، افتاده، کم، اندک، خفیف، مشتعل شدن، زبانه کشیدن............................................................3. still(adv. & adj.) آرام، خاموش، ساکت، بی حرکت، راکد، همیشه، هنوز، باز هم، هنوزهم معذلک(vt. & vi. & n.) آرام کردن، ساکت کردن، خاموش شدن، دستگاه تقطیر، عرق گرفتن از، سکوت، خاموشی............................................................4. quiet(quieten=)(adj. & vt. & n.) آرام کردن، تسکین دادن، ساکت کردن، خموش، آرامش، سکون، رفاه، آرام، ساکن، خاموش، بیصدا............................................................5. tranquilآرام، آسوده، بی جنبش، درحال سکون............................................................6. peaceful(adj.) مسالمت آمیز، آرام، صلح آمیز............................................................7. calm(n.) آرامش، بی سر و صدایی، آسوده، سکوت، آرام، ساکت، ساکن(vt. & vi.) آرام کردن، ساکت کردن، فرو نشاندن............................................................8. placid(adj.) آرام، راحت، متین............................................................9. gentle(v.) نجیب، با تربیت، ملایم، آرام، لطیف، مهربان، آهسته، ملایم کردن، رام کردن، آرام کردن............................................................10. slow(adv. & adj. & vt.) آهسته، کند، تدریجی، کودن، تنبل، یواش، آهسته کردن یاشدن -
16 уже II
............................................................1. quite(adv.) کاملا، بکلی، تماما، سراسر، واقعا............................................................2. very(adv. & adj.) بسیار، خیلی، بسی، چندان، فراوان، زیاد، حتمی، واقعی، فعلی، خودآن، همان، عینا............................................................3. already(adv.) پیش از این، قبلا............................................................4. by(adv.) بدست، بتوسط، با، به وسیله، از، بواسطه، پهلوی، نزدیک، کنار، از نزدیک، از پهلوی، از کنار، درکنار، از پهلو، محل سکنی، فرعی، درجه دوم............................................................5. even(v.) زوج، عدد زوج، (مثل 2 و 4 و 6 و 8)، هموار، صاف، مسطح، تراز، مساوی، هموار کردن، صاف کردن، واریز کردن، حتی، هم، درست، اعداد جفت -
17 что-то II
............................................................1. rather(adv.) سریع تر، بلکه، بیشتر، تا یک اندازه، نسبتا، با میل بیشتری، ترجیحا............................................................2. a bit............................................................3. quite(adv.) کاملا، بکلی، تماما، سراسر، واقعا............................................................4. somehow(adv.) بطریقی، به یک نوعی، هر جور هست، هر جور........................................................................................................................6. about(adv.) درباره، گرداگرد، پیرامون، دور تا دور، در اطراف، نزدیک، قریب، در حدود، در باب، راجع به، در شرف، در صدد، با، نزد، در، بهر سو، تقریبا، بالاتر، (نظ.) فرمان عقب گرد............................................................ -
18 близкий (-ая, -ое, -ие)
............................................................1. near(adv. & adj. & vivt.) نزدیک، تقریبا، قریب، صمیمی، نزدیک شدن............................................................2. close(adv. & adj. & n.) جای محصور، چهاردیواری، محوطه، انتها، پایان، ایست، توقف، تنگ، بن بست، نزدیک(vt. & vi.) بستن، منعقد کردن، مسدود کردن، محصور کردن............................................................3. near-by............................................................4. neighbouring(adj.) همسایه، نزدیک، مجاور، همجوار............................................................5. impending(adj.) مشرف، متوجه، آویزان، تهدید کننده............................................................6. near nearly............................................................7. dear(adv. & adj. & vt. & n.) عزیز، محبوب، گرامی، پرارزش، کسی را عزیز خطاب کردن، گران کردن............................................................8. intimateمطلبی را رساندن، معنی دادن، گفتن، محرم ساختن، صمیمی، محرم، خودمانی............................................................9. similar(adj.) همسان، همانند، مانند، شبیه، مطابق، مشابه، یکسان -
19 больной (-ая, -ое, -ые)
............................................................1. ill(adv. & adj. & pl. & n.) ناخوش، رنجور، سوء، خراب، خطر ناک، ناشی، مشکل، سخت، بیمار، بد، زیان آور، ببدی، به طور ناقص، از روی بدخواهی و شرارت، غیر دوستانه، زیان............................................................2. sick(adj. & vt. & vi.) ناخوش، بیمار، ناساز، ناتندرست، مریض، مریض شدن، (سگ را) کیش کردن، جستجو کردن، علامت چاپی به معنی عمدا چنین نوشته شده، برانگیختن............................................................3. sore(adv. & adj. & n.) زخم، ریش، جراحت، جای زخم، دلریش کننده، سخت، دشوار، مبرم، خشن، دردناک، ریشناک............................................................4. badزمان ماضی قدیمی فعل bid(adv. & adj. & n.) بد، زشت، ناصحیح، بی اعتبار، نامساعد، مضر، زیان آور، بداخلاق، شریر، بدکار، بدخو، لاوصول............................................................5. invalidبی اعتبار، باطل(adj. & n.) پوچ، نامعتبر، علیل، ناتوان(vt. & vi.) (invalidate) ناتوان کردن، علیل کردن، باطل کردن............................................................6. sick person............................................................7. sick man............................................................8. patientشکیبا، بردبار، صبور، از روی بردباری، پذیرش، بیمار، مریض............................................................9. caseمورد، غلاف(n.) سرگذشت، صندوق، جعبه، جلد، پوسته، قالب، قاب، جا، حالت، وضعیت، موقعیت، اتفاق، دعوی، مرافعه، قضیه(vt.) در صندوق یاجعبه گذاشتن، جلد کردن، پوشاندن -
20 вконец
............................................................1. quite(adv.) کاملا، بکلی، تماما، سراسر، واقعا............................................................2. altogether(adv. & n.) روی هم رفته، از همه جهت، یکسره، تماما، همگی، مجموع، کاملا، منصفا............................................................3. totallyسربسر، جمعا، به طور سرجمع، روی هم رفته، کاملا، کلا............................................................4. utterly(adv.) مطلقا، کاملا، بکلی
См. также в других словарях:
ADV — is a three letter acronym that may refer to:*A.D. Vision, a multimedia entertainment company based in Houston, Texas, and its subsidiaries: **ADV Films, a publisher of anime and tokusatsu videos **ADV Manga, a publisher of manga **ADV Music *The… … Wikipedia
AdV — Cette page d’homonymie répertorie les différents sujets et articles partageant un même nom. {{{image}}} Sigles d une seule lettre Sigles de deux lettres > Sigles de trois lettres … Wikipédia en Français
Adv — Cette page d’homonymie répertorie les différents sujets et articles partageant un même nom. {{{image}}} Sigles d une seule lettre Sigles de deux lettres > Sigles de trois lettres … Wikipédia en Français
ADV — es un acrónimo de tres letras y abreviatura que puede referirse a: La abreviatura de la palabra adverbio. La abreviatura de la palabra advertising del idioma Inglés, ampliamente utilizada en todo el mundo para describir el sector de la publicidad … Wikipedia Español
adv. — adv. also adv BrE the written abbreviation of adverb … Dictionary of contemporary English
adv — abbrev. 1. ad valorem 2. advance 3. adverb 4. advertisement 5. advisory 6. 〚L adversus〛 against * * * … Universalium
Adv. — Adv. † Catholic Encyclopedia ► Ecclesiastical Abbreviations ► Abbreviation in general use, chiefly Ecclesiastical Adventus ( Advent ) The Catholic Encyclopedia, Volume VIII. New York: Robert Appleton Company. Nihil Obstat … Catholic encyclopedia
ADV — ADV, Abkürzung für automatische Datenverarbeitung oder automatisierte Datenverarbeitung … Universal-Lexikon
adv. — adv. abbreviation adverb … Usage of the words and phrases in modern English
adv. — Adv. is a written abbreviation for adverb. Syn: adverb … English dictionary
adv — abbrev. 1. ad valorem 2. advance 3. adverb 4. advertisement 5. advisory 6. [L adversus] against … English World dictionary