Перевод: со всех языков на персидский

с персидского на все языки

(with+prep)+xx

  • 1 на II

    ............................................................
    1. 1
    ............................................................
    2. with
    با، به وسیله، مخالف، بعوض، در ازاء، برخلاف، بطرف، درجهت
    ............................................................
    (adj. & n.) ازرش، قیمت، بها، سزاوار، ثروت، با ارزش
    ............................................................
    4. by
    (adv.) بدست، بتوسط، با، به وسیله، از، بواسطه، پهلوی، نزدیک، کنار، از نزدیک، از پهلوی، از کنار، درکنار، از پهلو، محل سکنی، فرعی، درجه دوم
    ............................................................
    5. in
    ( prep.) در، توی، اندر، لای، درظرف، هنگام، به، بر، با، بالای، روی، از، باب روز
    (adj.) درونی، شامل، نزدیک، دم دست، داخلی
    (adv.) رسیده، آمده، درتوی، بطرف، نزدیک ساحل، با امتیاز، با مصونیت
    (vt.) درمیان گذاشتن، جمع کردن
    (n.) شاغلین، زاویه
    (pref): پیشوند به معنی " در داخل " و " به سوی " و " نه "
    ............................................................
    6. into
    توی، اندر، در میان، در ظرف، به، بسوی، بطرف، نسبت به، مقارن

    Русско-персидский словарь > на II

  • 2 с I

    ............................................................
    1. at
    بسوی، بطرف، به، در، پهلوی، نزدیک، دم، بنابر، در نتیجه، بر حسب، از قرار، بقرار، سرتاسر، مشغول
    ............................................................
    2. with
    با، به وسیله، مخالف، بعوض، در ازاء، برخلاف، بطرف، درجهت
    ............................................................
    3. from
    از، بواسطه، درنتیجه، از روی، مطابق، از پیش
    ............................................................
    (thru=)
    (adv. & adj.) از میان، از وسط، از توی، بخاطر، از آغاز تا انتها، کاملا، تمام شده، تمام، از طریق، بواسطه، در ظرف، سرتاسر
    ............................................................
    خارج از، بیرون از، در خارج، بواسطه
    ............................................................
    6. in
    ( prep.) در، توی، اندر، لای، درظرف، هنگام، به، بر، با، بالای، روی، از، باب روز
    (adj.) درونی، شامل، نزدیک، دم دست، داخلی
    (adv.) رسیده، آمده، درتوی، بطرف، نزدیک ساحل، با امتیاز، با مصونیت
    (vt.) درمیان گذاشتن، جمع کردن
    (n.) شاغلین، زاویه
    (pref): پیشوند به معنی " در داخل " و " به سوی " و " نه "
    ............................................................
    7. by
    (adv.) بدست، بتوسط، با، به وسیله، از، بواسطه، پهلوی، نزدیک، کنار، از نزدیک، از پهلوی، از کنار، درکنار، از پهلو، محل سکنی، فرعی، درجه دوم
    ............................................................
    8. and
    (n.) و، ضرب منطقی، و (حرف ربط)

    Русско-персидский словарь > с I

  • 3 со I

    ............................................................
    1. at
    بسوی، بطرف، به، در، پهلوی، نزدیک، دم، بنابر، در نتیجه، بر حسب، از قرار، بقرار، سرتاسر، مشغول
    ............................................................
    2. with
    با، به وسیله، مخالف، بعوض، در ازاء، برخلاف، بطرف، درجهت
    ............................................................
    3. from
    از، بواسطه، درنتیجه، از روی، مطابق، از پیش
    ............................................................
    (thru=)
    (adv. & adj.) از میان، از وسط، از توی، بخاطر، از آغاز تا انتها، کاملا، تمام شده، تمام، از طریق، بواسطه، در ظرف، سرتاسر
    ............................................................
    خارج از، بیرون از، در خارج، بواسطه
    ............................................................
    6. in
    ( prep.) در، توی، اندر، لای، درظرف، هنگام، به، بر، با، بالای، روی، از، باب روز
    (adj.) درونی، شامل، نزدیک، دم دست، داخلی
    (adv.) رسیده، آمده، درتوی، بطرف، نزدیک ساحل، با امتیاز، با مصونیت
    (vt.) درمیان گذاشتن، جمع کردن
    (n.) شاغلین، زاویه
    (pref): پیشوند به معنی " در داخل " و " به سوی " و " نه "
    ............................................................
    7. by
    (adv.) بدست، بتوسط، با، به وسیله، از، بواسطه، پهلوی، نزدیک، کنار، از نزدیک، از پهلوی، از کنار، درکنار، از پهلو، محل سکنی، فرعی، درجه دوم
    ............................................................
    8. and
    (n.) و، ضرب منطقی، و (حرف ربط)

    Русско-персидский словарь > со I

  • 4 у

    ............................................................
    1. at
    بسوی، بطرف، به، در، پهلوی، نزدیک، دم، بنابر، در نتیجه، بر حسب، از قرار، بقرار، سرتاسر، مشغول
    ............................................................
    2. by
    (adv.) بدست، بتوسط، با، به وسیله، از، بواسطه، پهلوی، نزدیک، کنار، از نزدیک، از پهلوی، از کنار، درکنار، از پهلو، محل سکنی، فرعی، درجه دوم
    ............................................................
    درکنار، نزدیک، در یک طرف، بعلاوه، باضافه، از طرف دیگر، وانگهی
    ............................................................
    4. of
    از، از مبدا، از منشا، از طرف، از لحاظ، در جهت، در سوی، درباره، بسبب، بوسیله
    ............................................................
    5. with
    با، به وسیله، مخالف، بعوض، در ازاء، برخلاف، بطرف، درجهت
    ............................................................
    6. in
    ( prep.) در، توی، اندر، لای، درظرف، هنگام، به، بر، با، بالای، روی، از، باب روز
    (adj.) درونی، شامل، نزدیک، دم دست، داخلی
    (adv.) رسیده، آمده، درتوی، بطرف، نزدیک ساحل، با امتیاز، با مصونیت
    (vt.) درمیان گذاشتن، جمع کردن
    (n.) شاغلین، زاویه
    (pref): پیشوند به معنی " در داخل " و " به سوی " و " نه "
    ............................................................
    7. from
    از، بواسطه، درنتیجه، از روی، مطابق، از پیش

    Русско-персидский словарь > у

  • 5 через

    ............................................................
    (adv.) سرتاسر، از این سو به آن سو، در میان، از عرض، از میان، از وسط، از این طرف به آن طرف
    ............................................................
    2. over
    (adv. & adj. & n.) بالای، روی، بالای سر، بر فراز، آن طرف، در سرتاسر، دربالا، بسوی دیگر، متجاوز از، بالایی، رویی، بیرونی، شفا یافتن، پایان یافتن، به انتها رسیدن، پیشوندی به معنی زیادو زیاده و بیش
    ............................................................
    (thru=)
    (adv. & adj.) از میان، از وسط، از توی، بخاطر، از آغاز تا انتها، کاملا، تمام شده، تمام، از طریق، بواسطه، در ظرف، سرتاسر
    ............................................................
    ............................................................
    5. via
    (م.م.) از راه، از طریق، میان راه، توسط، بوسیله
    ............................................................
    6. with
    با، به وسیله، مخالف، بعوض، در ازاء، برخلاف، بطرف، درجهت
    ............................................................
    ............................................................
    (adj.) هر، همه، هر کس، هر که، هر کسی
    ............................................................
    ............................................................
    10. in
    ( prep.) در، توی، اندر، لای، درظرف، هنگام، به، بر، با، بالای، روی، از، باب روز
    (adj.) درونی، شامل، نزدیک، دم دست، داخلی
    (adv.) رسیده، آمده، درتوی، بطرف، نزدیک ساحل، با امتیاز، با مصونیت
    (vt.) درمیان گذاشتن، جمع کردن
    (n.) شاغلین، زاویه
    (pref): پیشوند به معنی " در داخل " و " به سوی " و " نه "
    ............................................................
    11. later
    (adv. & adj.) آخر، آخری، دومی، عقب تر، اخیرالذکر

    Русско-персидский словарь > через

См. также в других словарях:

  • With — With, prep. [OE. with, AS. wi? with, against; akin to AS. wi?er against, OFries. with, OS. wi?, wi?ar, D. weder, we[^e]r (in comp.), G. wider against, wieder gain, OHG. widar again, against, Icel. vi? against, with, by, at, Sw. vid at, by, Dan.… …   The Collaborative International Dictionary of English

  • with — [with, with] prep. [ME < OE, orig., against, in opposition to, contr. < or akin to wither, against < IE * witero (< base * wi , asunder, separate + compar. suffix) > Ger wider, against] 1. in opposition to or competition facing;… …   English World dictionary

  • Prep & Landing — Disney Prep Landing Genre Animated television special Directed by Kevin Deters …   Wikipedia

  • prep — /prep/, n., adj., v., prepped, prepping. n. 1. See preparatory school. 2. a preliminary or warm up activity or event; trial run: The race is a good prep for the Kentucky Derby. 3. preparation: dealer prep on the car included. 4. the act of… …   Universalium

  • with — prep. expressing: 1 an instrument or means used (cut with a knife; can walk with assistance). 2 association or company (lives with his mother; works with Shell; lamb with mint sauce). 3 cause or origin (shiver with fear; in bed with measles). 4… …   Useful english dictionary

  • prep´o|si´tion|al|ly — prep|o|si|tion|al «PREHP uh ZIHSH uh nuhl», adjective. 1. having to do with a preposition. 2. having the nature or function of a preposition. 3. made up of a preposition and its object: »a prepositional phrase. –prep´o|si´tion|al|ly, adverb …   Useful english dictionary

  • prep|o|si|tion|al — «PREHP uh ZIHSH uh nuhl», adjective. 1. having to do with a preposition. 2. having the nature or function of a preposition. 3. made up of a preposition and its object: »a prepositional phrase. –prep´o|si´tion|al|ly, adverb …   Useful english dictionary

  • prep|o|si|tion — «PREHP uh ZIHSH uhn», noun. a word that shows certain relations between other words. With, for, by, and in are prepositions in the sentence “A man with rugs for sale walked by our house in the morning.” ╂[< Latin praepositiō, ōnis <… …   Useful english dictionary

  • with — W1S1 [wıð, wıθ] prep [: Old English; Origin: against, from, with ] 1.) used to say that two or more people or things are together in the same place ▪ I saw Bob in town with his girlfriend. ▪ Put this bag with the others. ▪ I always wear these… …   Dictionary of contemporary English

  • with — /with, widh/, prep. 1. accompanied by; accompanying: I will go with you. He fought with his brother against the enemy. 2. in some particular relation to (esp. implying interaction, company, association, conjunction, or connection): I dealt with… …   Universalium

  • Prep and Landing — is an animated short film in development by Chris Williams at Walt Disney Animation Studios. The film tells the story of two inept Elves preparing Santa s sleigh with disasterous consequences.References*… …   Wikipedia

Поделиться ссылкой на выделенное

Прямая ссылка:
Нажмите правой клавишей мыши и выберите «Копировать ссылку»